گفتم: وقتی من تو رو می بینم،یاد سفینه های فضائی می افتم.
گفت:چطور؟
گفتم:چون تو هم عین سفینه های فضائی،وجود مقدّس و مبارکت در روی زمین به درد هیچ کاری نمی خوره!!!
حکایت خیلی از آدمهای به ظاهر مثبت و موجّه هم دست کمی از این سفینه های فضائی نداره:مثلاً می بینی طرف یک فرد مؤمن هستش که نماز و روزه و سایر عبادات فردی خودش رو به نحو احسن انجام میده و با داشتن ظاهری اسلامی، دائماً به مساجد و زیارتگاه ها و حسینیّه ها میره و همیشه با افراد هم تیپ خودش نشست و برخاست داره و حتّی همه روزه،نماز صبحش رو در مسجد و به جماعت می خونه؛امّا از لحاظ اجتماعی،کوچکترین منفعت و حسّاسیّتی برای مردم و سرنوشت اونا و سرنوشت جامعه اش نداره و اصلاً براش مهمّ نیست که در دُور و اطرافش چی میگذره،به چه کسی چه ظلمی روا داشته میشه و حقّ و حقوق چه کسانی در جامعه پایمال میشه...انگار نه انگار که پیامبر اکرم(ص) فرموده اند که هرکس اهتمام به امور مسلمین نداشته باشه،اصلاً مسلمان به حساب نمیاد...وقتی هم که بهشون تذکّر میدی که این رویّه،مورد رضایت خدا و رسولش نیست،خیلی راحت شونه هاشو بالا میندازه و میگه:
چیکار داریم واسهء خودمون درد سر درست کنیم؟نماز و روزه و حجّ و زیارت خودمون رو انجام میدیم و روزی سه مرتبه زیارت عاشورا می خونیم و برای تعجیل در فرج «آقا» دعا میکنیم، ان شاء الله که مورد شفاعت ائمّهء معصومین(س) قرار بگیریم .«آقا» وقتی ظهور فرمودن،خودشون این مشکلات رو حل میکنن...ما که به تنهائی نمی تونیم از عهدهء حلّ این مشکلات برآئیم!!!